امروز داشتم با یکی از رفقای هم خدمتیم تلفنی صحبت میکردم

ده سال پیش هر دو با درجه گروهبانی یه جا خدمت میکردیم

رفیق و یار هم بودیم. سطح خانواده ها هردو معمولی- اون یکم وضع مالی بهتر

و اما امروز بعد از ۱۰ سال:

اون کارشناسی ارشد مدیریت، من هنوز فوق دیپلم

اون مدیر فروش یه شرکت با حقوق پایه ۴۸۰۰، من مدیر داخلی یه شرکت با حقوق پایه ۱۸۰۰

اون تفریحش تنیس، عادتش باشگاه بدنسازی، من آخرین باری که باشگاه ثبت نام کردم ۲ سال و نیم پیش، اونم حدود ۴ جلسه طی یک ماه به زور رفتم بعد ولش کردم.. و هنوزم هی میگم فردا میرم باشگاه

اون کسی که روش کراش داشت یه دختره استاد دانشگاه بود که ولش کرد رفت آلمان واسه زندگی، من آخرین کسی که ولم کرد چهارشنبه ۳۰۰ تومن حقوقش زیاد شد جمعه گفت من دیگه نیازی بهت ندارم .. بای

یادمه وقتی تو خدمت اون گیتار زدن بلد بود من هنوز تو حسرت پول یه گیتار بودم و ۶ سال بعد از خدمت تونستم یه گیتار دست دوم بخرم..  

هیچوقتم نه پول کلاس داشتم، دیگه نه انگیزه یادگیری، نه وقتم از حمالی آزاد میشد 


خدایا درسته من کم کاری کردم کاملا درست، صددرصد درست، هزاردرصد من مقصر...

ولی نوکرتم.. تو هم کم لطفی کردی.. 

شرایطو میگم.. در جریانی..



شکرت، همین

حالا بگو ۱۰ سال دیگه کجاییم؟