الان بیهوش میشم..
قرصا خیلی قوی بود
هنوز درد دارم..
اما کسی نیست ببینه حال منو
هیچوقت.. هیچکس.. نمیبینه
دیگه پاییز ها زمستون ها بهار ها تابستون ها اون رنگ قبلو ندارن
گمونم تو فصل پنجم گیر کردیم.. یه فصل بی رنگ
دیگه هیچ حسی به چشم نمیاد
هیچ خاطره ای ساخته نمیشه
۲۶
شهریور
من خیلی وقته دل دادم به تنهایی.. اگه نمیدونی بدون
نه کسیو میخوام
نه دیگه واسه اومدن کسی دعا میکنم
نه واسه موندن کسی تلاش میکنم
رفیق تو هم ناراحت نشو اگه دیگه زیاد خنده رو لبم نمیبینی
۲۶
شهریور
من واقعا تصور یه زندگی رو داشتم با تو..
زیر یه سقف ..
با سختیاش، با لذتهاش
با دلخوشی..دلخوشی
آره.. واقعا اینقدر ساده بودم
۲۴
شهریور
روح برخواسته از من ته این کوچه بایست..
گاهی حتی نمیتونی بمیری.. آخه یه تکه از قلبت اینجاست که بهش نرسیدی.. آروم نمیشی.. حتی مرگ آرومت نمیکنه.. دلم دیگه با کسی آروم نمیشه.. حتی کسی که دردمو بفهمه و بتونه تسکین بده نمیخوام.. من مرهم نمیخوام، من اونو میخوام
این چه دردیه آخه خدا..
ای خدا.. ای خدا
۲۳
شهریور
تو که رفتی
اصلا مردی خوبه؟
ولی بچم کجاست..
دلم برای صداش تنگ شده..
بیمعرفت.. دلم پر میکشه براش
تو رو نخواستم..حداقل اونو ازم نمیگرفتی
پسرم..
۲۳
شهریور
یه عمر دنبال آرامش می گشتم
آخرش تو تنهایی پیداش کردم
نمیدونستم آرامش بخوای ینی مردن رو انتخاب کردی
..
امروز هستن کسایی که میخوان کنارم باشن و این آرامشو باهاشون شریک بشم.. میگن این چهره خشک جذابه براشون.. حتی گاهی دروغ میگن
اما یکم دیره
یه جایی.. چند قدم عقب تر.. این آدم فوت شده..
دیر اومدین.. دیگه به بودنتون نیازی نیست
دیگه چیزی نمیخوام از کسی
۲۲
شهریور