لامصب نشد که واسه ما یه روزی زندگی بشه..
https://soundcloud.com/haloproject/sea_and_sand
به امید ساختن یه زندگی جدید دلو زدم به دریا و سفر کردم..
چه روزای خوبی داشتم،چه ماجراهایی دیدم، چه دردایی کشیدم
، توی طوفان چه کسایی رو از دست دادم.
الان همه چیو از دست دادم و نشستم همونجایی که شروع کردم.
ولی ایندفعه بی کس اینقدر بی کس که حتی خودمو هم ندارم
یکیش سیاهه یکیش سفید
تو یکیش انگار یکی زل زده بهمون و تو یکیش انگار ما داریم به یه جهان روشن نگاه میکنیم
کدومش!؟
چه غیر منتظره عوض میشه حال ما تو این دنیاهای موازی
حرفام تشبیه نیست.. دارم با چشمام میبینم.. هم اون شنل پوشی که زل زده بهم هم بهشتی که توشم و دل خوشه
واقعیه. فقط نمیتونم سقوط بین اینا رو کنترل کنم
میدونم تو هم همین طوری هستی..
من دارم نگات میکنم
دارم دق میکنم
خدایا
نه عاشقم نه تنها
فقط .. فقط دیگه نمیتونم تحمل کنم، دارم دق میکنم
هویه داغه نه؟
آره
ولی دست منو نمیسوزونه لامصب
چون من داغترم
باور کن.. الان گرفتم تو دستم داغیشو حس میکنم
ولی انگار اون خجالت میکشه
انگار من داغترم
درد داره ولی نمیسوزونه
گمونم هر دکتری اینارو بخونه منو تو بیمارستان روانیا بستری کنه
ولی دروغ نمیگم
مستم ولی دروغگو نیستم
داغه ولی نمیسوزونه
دلم غروب جاده می خواد تو عصر جمعه شهریور ماه.. تو مسیر برگشت به خونه ..
همونقدر خسته..
همونقدر دل سیر..
روایت داریم از زکریای رازی
اگه دیدین تو مستی گوشیتون اثر انگشتتونو نشناخت..
تو همون حالت مستی یه اثر انگشت جدید تعریف کنین تا همون موقع گوشیتون پشماش بریزه دیگه ناشناس نزنه 😂😂
بازم مستم ولی یه اعترافی میخوام بکنم خدایا..
تو راست میگفتی...
برگشتولیموند.. توخیانت موند.. الکیگفتباباماومده که جوابتو نمیدم... خدایا تو راستو میگفتی.. خداییا
خدایاببخشیدکهازتخواستمبرگردونیش