اینهمه درد کشیدم اینهمه زجر کشیدم وقتی بقیه داشتن از جوونیشون لذت میبردن من داشتم توی عذاب میسوختم حالا که پیر شدم و دیگه هیچ امیدی به زندگی ندارم و گوشه نشین شدم..  دیگه طاقت دیدن درد بچه مو ندارم 

وقتی یه درد سر باز میکنه بقیه دردا هم بیدار میشن.. این بار سنگین عذاب قلبای همیشه خستست